قوله تعالى: و إذْ قتلْتمْ نفْسا و شما آنید که یکى را بکشتید، فادارأْتمْ فیها و در آن کشته پیکار در گرفتید، و الله مخْرج و الله بیرون آرنده است و آشکارا کننده ما کنْتمْ تکْتمون آنچه شما پنهان میدارید که کشنده وى کیست.


فقلْنا اضْربوه‏


گفتیم بزنید این کشته را ببعْضها بچیزى از گوشت آن گاو، کذلک‏ چنین که دیدید یحْی الله الْموْتى‏ مردگان را زنده کند، و یریکمْ آیاته‏ و مى‏نماید شما را نشانهاى توانایى و نیک خدایى خویش لعلکمْ تعْقلون‏ تا در یابید شما.


ثم قستْ قلوبکمْ پس سخت گشت دلهاى شما، منْ بعْد ذلک پس آن نشانهاى مهربانى و نیک خدایى که از من دیدید، فهی کالْحجارة تا گویى که آن دلها از سختى چون سنگ است أوْ أشد قسْوة بل که سخت‏تر از سنگ و إن من الْحجارة و از سنگها سنگ است لما یتفجر منْه الْأنْهار که از آن جویها میرود، و إن منْها لما یشقق از آن سنگ است که مى‏شکافد، فیخْرج منْه الْماء و آب از آن بیرون میآید، و إن منْها لما یهْبط منْ خشْیة الله و از آن هست که از بالا بهامون مى‏افتد از ترس خداوند، و ما الله بغافل عما تعْملون و خدا از کرد شما ناآگاه نیست.


أ فتطْمعون مى‏پیوسید و طمع میدارید، أنْ یوْمنوا لکمْ که شما را استوار گیرند و قدْ کان فریق منْهمْ و گروهى ازیشان بودند یسْمعون کلام الله که سخن خداى عز و جل مى‏شنیدند ثم یحرفونه پس آن مى‏بگردانیدند، منْ بعْد ما عقلوه پس از آنک دانسته بودند و شناخته و همْ یعْلمون و ایشان میدانستند که بآنچه میگویند دروغ زنان‏اند و گناهکار.


و إذا لقوا الذین آمنوا و چون گرویدگان را بینند قالوا آمنا گویند ما گرویدیم و استوار داشتیم، و إذا خلا بعْضهمْ إلى‏ بعْض و آن گه که با یکدیگر افتند بى شما و خالى افتند از شما، قالوا یکدیگر را گویند أ تحدثونهمْ ایشان را مى سخن مى‏گویید (از توریة) و مى‏آگاه کنید بما فتح الله علیْکمْ از آنچه الله گشاد بر شما لیحاجوکمْ. به تا فردا بر شما حجت آرند بآن عنْد ربکمْ نزدیک خداوند شما، أ فلا تعْقلون مى در نیابید؟